
کیفیت: HD - عالی
رزولیشن: 1920x1200
فرمت: JPG
تعداد فایل: 55 عدد
سری: 96
جهت دانلود به ادامه مطلب مراجعه فرمایید ...
عکس های توپ ماشین
سی.ان.بی.سی براساس اطلاعاتی که در سایت TotalCarScore انتشار یافته، اعلام کرده که بوگاتی ویرون سوپر اسپورت با سرعتی معادل ۴۳۱ کیلومتر بر ساعت سریعترین خودروی مدل ۲۰۱۳ جهان است. قیمت پایه این خودرو ۲٫۴ میلیون دلار اعلام شده است.
رده دوم سریعترین خودروهای مدل ۲۰۱۳ جهان به لامبورگینی آونتادور LP 700 با سرعت ۳۴۹ کیلومتر بر ساعت اختصاص یافته است. قیمت پایه این خودرو ۳۷۶ هزار دلار اعلام شده است. همچنین سومین خودروی سریع مدل ۲۰۱۳ جهان فراری F12 بریلینتا بوده که سرعت آن به ۳۳۹ کیلومتر بر ساعت نیز می رسد. قیمت پایه این خودرو معادل ۳۴۳ هزار و ۳۸۵ دلار تعیین شده است.
رده های بعدی سریعترین خودروهای مدل ۲۰۱۳ جهان به ترتیب به خودروهای زیر رسیده است:
فراری FF با سرعت ۳۳۴ کیلومتر بر ساعت و قیمت پایه ۲۹۵ هزار دلار، SRT وایپر با سرعت ۳۳۱ کیلومتر بر ساعت و قیمت پایه ۱۰۰ هزار دلار، مکلارن MP4-12C با سرعت ۳۲۹ کیلومتر بر ساعت و قیمت پایه ۲۳۹ هزار و ۴۰۰ دلار، بنتلی کانتیننتال GT اسپید با سرعت ۳۲۹ کیلومتر بر ساعت و قیمت پایه ۲۳۴ هزار دلار، شورولت کورت ZR1 با سرعت ۳۲۹ کیلومتر بر ساعت و قیمت پایه ۱۱۱ هزار و ۶۰۰ دلار، لامبورگینی گالاردو LP 570-4 سوپرلگرا با سرعت ۳۲۵ کیلومتر بر ساعت و قیمت پایه ۲۳۷ هزار و ۶۰۰ دلار و فراری ۴۵۸ ایتالیا با سرعت ۳۲۳ کیلومتر بر ساعت و قیمت پایه ۲۲۹ هزار و ۸۲۵ دلار.
این نخستین باری نیست که بوگاتی از مدل گرند اسپرت ویتس رونمایی می کند چرا که سال گذشته نیز در نمایشگاه خودروی ژنو رونمایی شده بود. اما اندکی صبر کنید؛ ترکیب رنگ بکار گرفته شده در این خودرو برای اولین بار استفاده شده و همین هم دلیل خوبی برای رونمایی مجدد آن است.به گزارش پارس ناز گرند اسپرت ویتس (با تلفظ VITES) در حقیقت پلی میان مدل های روباز ویرون و مدل های جدید سوپر اسپرت است.
_
#4
|
||||
|
||||
![]() جز ماشین های مورد علاقه من !
-------------------------------------- این عکس دیده نمیشه ![]() و این عکس ![]() چه ارتباطی با گراند ویتارا داره ؟ __________________
--------------------- --------------------- |
سوزوکی با ارایه دو مدل مفهومی جدید بر پایه سدان Kizashi در نمایشگاه خودرو نیویورک نشان داده است که در بهره وری سوخت و قدرت خودروهایش تجدید نظر کرده است.
این دو خودرو یکی مدل مفهومی هیبریدی EcoCharge و دیگری مدل مفهومی قدرتمند تر Apex است.
در نسخه هیبریدی Kizashi یعنی EcoCharge بهره وری سوخت نسبت به Kizashi معمولی 25 درصد بیشتر شده است.
این مدل یک خودرو 6 سرعته اتوماتیک 2.0 لیتری با موتور 4 سیلندر و یک موتور الکتریکی kw 15 است که در کل قدرت آن 114 اسب بخار خواهد بود.
سوزوکی برای کسانی که قدرت خودرو برایشان مهم تر از بهره وری سوخت است مدل مفهومی Apex را ارایه کرده است.
این مدل 6 سرعته 300 اسب بخار قدرت دارد و به یک موتور 2.4 لیتری توربوشارژ مجهز است.
سوزوکی می گوید مدل مفهومی Kizashi Apex علاقمندان امریکایی این سدان را افزایش خواهد داد.
این هم لیستی از مدل ماشین های به کار رفته در «ضد مرگ». خیلی تلاش کردم مشخصات کامل باشد تا سوتی ندهم؛ می دانید تعصب ماشین بازها را دیگر؟ وارد این مقوله شدن مجوزهای خاص خودش را می خواهد که من ندارم اما «دست کم سعی خودم رو کردم»!
1- شورلت نوا مدل 1970 مشهور به Chevy Nova؛ ماشینی است که «استانتمن مایک» در پارت اول فیلم سوار است.
2- دژ چارجر R/T مدل 1969. ماشینی است که «استانتمن مایک» در پارت دوم فیلم سوار می شود و با آن گروه زویی بل و دوستانش را تعقیب می کند. این مدل، همانی است که در فصل تعقیب و گریزِ به یادماندنی «بولیت»، آدم بدها سوار شده بودند.
3- مدل این فورد مستانگ زرد رنگ که گروه رفقای زویی با آن دارند به تنسی می روند برای تست یک دژ چالنجر سفید، را هر چه زور زدم متوجه نشدم؛ جالب است که روی پلاک ماشین هم خورده:«Brand X»! اما حدس می زنم مستانگ Boss 302 باشد. یک نفر نیمه موثق هم گفته یک شلبی مستانگ GT 500 است که چون این مدل در «سرقت در 60 ثانیه» هم استفاده شده، بعید نیست که باشد!
4- دژ چالنجر سفید معرف حضورتان یقینا هست. با موتور مگنوم 440 R/T مدل 1970. لازم هست تکرار کنم در کدام فیلم استفاده شده؟
...
یکی دو نکته خارج از «ضد مرگ»:
1- به خاطر بودجه کم «Vanishing Point»، صحنه پایانیِ کوباندن کوالسکی به بولدزرها با دژ چالنجر مشهور نبوده و با یک شورلت کامارو مدل 1967 انجام شده است.
2- این هم از مدلِ ماشینی که فرانک بولیت سوار است؛ همین طوری!: فورد مستانگ GT 390 مدل 1968.
...
نتیجه: می بینید که استاد حتی کاراکتر ماشین هایش را هم از خود سینما گرفته.
نمای نقطه نظر، جایگاه قابل اشاره ای در سبک به شدت تألیفی تارانتینو دارد. نماهای سرخوشانه ای که همان قدر دقیق سر جای خودشان هستند که باقی جزئیات دیگر. مثال ها زیادند: از نمای نقطه نظر یک نفر مرده در صندوق عقب یک ماشین گرفته تا نمای مشابهی از ساک اسلحه ها و نمای نقطه نظر مک گافین قصه در بریف کیسِ «پالپ فیکشن»! حالا و در «ضد مرگ»، نمایی هست از نقطه نظرِ موتور مگنوم 440 آر/تیِ یک دژ چالنجر مدل 1970 خدا؛ مثل همانی که در «Vanishing Point»، کوالسکی می راند.
* نام ترانه ای که دین مارتین در «ریوبراوو» با گیتار می خواند و تارانتینو در «ضد مرگ» توی کافه اش گذاشته اش! کافه استاد را هستید که؟!
اين پست را اختصاص داده ام به يك قطعه موسيقي؛ يك ترك كه آلترناتيو راك «هم» مي تواند باشد:
- چند روز پيش در جست و جوي ترانه اي از آلبوم «Absolution» گروه «Muse» در اينترنت بودم،
فايلي را هم دانلود كردم اما ترانه جور ديگري شروع مي شد، با ريتم خفه رومباي گيتار اسپانيش! مطمئنا آن كه مي خواستم نبود اما اين يكي چه بود پس؟! وكال هم صداي نكبت بارِ شخصِ متيو بلامي بود: «اين چه وضعشه؟ آخه چرا با اين ريتم؟!» ملودي بيس هم كه مي آمد بيش تر شبيه يكي از ترانه هاي اجرايِ رودريگز مي شد! با همان ساز بندي. كم كم گيتار با افكت «وا وا» آمد و رويش ريتم خفه رومبا با گيتار الكتريك زده مي شد؛ سازبندي اركسترالِ اسپانيايي/ عربي! ترومپت! تجربه اي ناب و كم نظير در قد و قواره ديدن اكشني جذاب و خوش ساخت. مثل تجربه ديدن «عشق حقيقي» توني اسكات براي اولين بار. تجربه ديدن تريلر 4 دقيقه اي «Shoot'em up»! يا «Grindhouse». راستي نام آهنگ اين است:«City of Delusion» از آلبوم «Black holes and revelations». مجله رولينگ استون راجع به اش نوشته:« اگر كمي گيجي و گمراهي تان را هدايت كنيد، «Black Holes and revelations» قادر است شاخك هاي لذت تان را تكان دهد...». معجزه اي كه چند روز پيش راجع به اش مي گفتيم مگر چيست؟
به نام خدا
قله شاه دژ ( 3065 )-10/8/87
شرکت کنندگان برنامه: امیر گودرزی ، مصطفی گلستانی ، مژگان کمالی نژاد( تهیه کننده گزارش برنامه )
چگونگی هوا : کاملاً صاف تا ساعت 1:30 و سپس کاملاً پوشیده از مه تا انتهای برنامه
محل اجرای برنامه :منطقه خور در جاده چالوس
قله های اطراف : دو برار، گندم چال، پهنه حصار
شرح برنامه : طبق قرار قبلی با دوستان ساعت 5 صبح تهران را به مقصد قله ی شاه دژ در نزدیکی خور ترک کردیم در کنار یک زمین فوتبال مسیر ماشین رو تمام شده و پس از صرف صبحانه ساعت حدود 7:15 با زدن آفتاب ، صعود خود را آغاز کردیم.
درابتدای مسیراز داخل دره، پاکوب را دنبال کردیم تا بعد از یک تراورس به روی تپه ای که به وسط یال منتهی می شد رسیدیم، در اینجا بود که با یک گروه از کرج مواجه شدیم . با پشت سر گذاشتن این گروه و تغییر مسیر به سمت شمال به قسمت درگیری با سنگ رسیدیم که تا پایان روز ادامه داشت در طول راه، پس از حرکت به سمت شمال ، مسیر به سمت غرب کشیده شده وبعد از بالا رفتن از دو شکاف و یک تنوره به روی یال اصلی رسیده و کمی استراحت کردیم به دلیل بارش برف و تابش آفتاب تمامی لباسها و مخصوصاً دستکش هایمان کاملاً خیس شده و به سختی دستهایمان را گرم می کردیم نا گفته نماند که گروه نام برده از همان ابتدای درگیری علی رغم داشتن طناب نا کام از ادامه ی مسیر باز ماندند. در همین قسمت یک گروه دیگررادیدیم که در قسمت جنوبی یال به تلاش خود ادامه می دادند.
پس از استراحتی کوتاه از روی یال به ادامه ی راه پرداختیم، مسیر از اینجا تا خود قله از روی گرده و تماماً درگیری با سنگ بود ولی از نظر ارتفاع اختلاف زیادی با قله نداشتیم ، علی رغم پیش بینی اولیه، مسیر خیلی وقت گیر بوده و صعود به قله تا ساعت 3 به طول انجامید. در طول این مدت بعضی قسمتها اصلاً راه نمیداد که مجبور به عبور از کنار یال می شدیم که شیب زیاد و گلی بودن مسیرکه موجب لیز خوردن می شد و نیز برفی که روی سنگ ها بود بر مشکلات می افزود . 3 بار هم اصطلاحاً خر سواری کردیم که درموردی ، یک سمت ما دیواره بود (غرب) و سمت دیگر دره . 4 الی 5 تنوره را هم رد کردیم در قسمتی از مسیر هم مجبور به عبور از روی سنگهایی شدیم که کاملاً یخ زده بودند ولی تنها مسیر عبور از همانجا بود. با سختی و ریسک بسیار زیاد از آنجا گذشتیم و پس از عبور متوجه شدیم که دره ای که در زیر بود حدوداً 70-80مترارتفاع داشت ولی ما فکر میکردیم 5 الی 10 متر باشد چون اصلاً دید نداشتیم. جا دارد که حتماً متذکر شوم که برای صعود به این قله مخصوصاً در این فصل که از ابتدی مسیر برف روی زمین می باشدو سنگها یخ زده هستند، طناب از وسایل کاملاً ضروری می باشد .
ساعت 1:15 بود که حدود 10 دقیقه استراحت کردیم ولی چون کاملاً خیس بوده و هوا خیلی سرد بود و نیزاینکه قله کم کم داشت در مه پنهان میشد سریع به ادامه ی مسیر پرداختیم ولی به دلیل مه سنگین که به سرعت تمام منطقه را پوشاند وسعت دید بسیار کم شده و در حد یکی دو متربود به همین دلیل پیدا کردن مسیر بسیار سخت شده و به دشواری مسیر افزوده شد تا سرانجام در ساعت 3:10 به قله رسیدیم . جالب اینکه بر فراز قله یک سنگ خیلی بزرگ بود، مثل اینکه کسی آن را به سختی آنجا گذاشته بود . قسمت شمال غربی قله دیواره ای به ارتفاع حدود200 الی 250 متر قرار دارد و قسمت شمال شرقی دره و شمال آن هم ادامه ی یال و ازجنوب هم یال صعود شده که از جنوب شرق تا شمال غرب کشیده شده بودقرار داشت . ساعت 3:30 ، قسمتی از هوا برای چند ثانیه باز شد و با دیدن دره به سرعت از قله به سمت پایین حرکت کردیم ولی دوباره مه منطقه را فرا گرفت . ادامه ی مسیر فقط شن اسکی و سنگهای معمولی بود ( در برابر قسمتهای صعود، این قسمت در حکم اتوبان بود ) بعد از نیم ساعت، هوا تقریباً کامل باز شد بطوریکه تمام کوه های اطراف به زیبایی قابل دیدن بود . ساعت 5 بود که به رودخانه ای در دره رسیدیم و حدود یک ربع استراحت کرده و به راه ادامه دادیم ولی دوباره مه خیلی سنگین همه جا را پوشاند ولی در کمال خوش شناسی با یک محیط بان و چند شکارچی روبه رو شدیم که با راهنمایی آنها کمی بعد از اولین جایی که به آب رسیدیم دوباره از قسمتی که ظاهراً پا کوب بود ،ولی به دلیل تاریکی زیاد خیلی مشخص نبود ،بالا رفته و به جاده ی خاکی رسیدیم که چون ماشین در کنار زمین فوتبال پارک شده بود ،از آنها جدا شده و در جاده ی خاکی راه را ادامه دادیم تا راس ساعت6 که به جاده ی اصلی رسیدیم و با کمک یک ماشین محلی، چند کیلومتری که تا زمین فوتبال فاصله داشتیم را رفتیم . بعد از رسیدن به ماشین تازه ناهارخورده و حدود ساعت 9 به تهران رسیدیم.
بازی انلاین مدرن با میلیون ها یورو جایزه
ارسال جدید ترین نرم افزار های روز دنیا همه روزه به ایمیل شما فقط با عضویت رایگان در گروه میهن دانلود!